English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
groundling U گیاه زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
isomorph U جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
rhubarb U گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
madder U گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
wildling U گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte U گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
subaerial U رو زمینی
earth-bound U زمینی
terrene U زمینی
sub astral U زمینی
terrestrial U زمینی
tellurian U زمینی
sublunary U زمینی
sublunar U زمینی
terraneous U زمینی
earthly U زمینی
tumbling U زمینی
landed a U زمینی
predial or prae U زمینی
agrarian U زمینی
territorial U زمینی
earth antenna U انتن زمینی
groundnuts U بادام زمینی
groundnut U بادام زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
armies U نیرو زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
army forces U نیروهای زمینی
earth nut U بادام زمینی
antenna ground U انتن زمینی
army attache U وابسته زمینی
ground liaison U رابط زمینی
apogee U اوج زمینی
ground antenna U انتن زمینی
subterraneous U زیر زمینی
potatoes U سیب زمینی
landmines U مین زمینی
bonus pass U پاس زمینی
peanuts U پسته زمینی
peanuts U بادام زمینی
peanut U پسته زمینی
peanut U بادام زمینی
monkey nut U بادام زمینی
potato U سیب زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
earthy U زمینی دنیوی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
terrain return U اکوی زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
landmine U مین زمینی
suberranean U زیر زمینی
land combat U نبرد زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
ground waves U امواج زمینی
ground wave U موج زمینی
army U نیرو زمینی
ground track U مسیر زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground return U برگشت زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
hypogeous U زیر زمینی
hypogeal U زیر زمینی
land force n U نیروی زمینی
gulleys U دالان زمینی
gullies U دالان زمینی
gully U دالان زمینی
land forces U نیروی زمینی
land mine U مین زمینی
land tail U بنه زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
overland mail U پست زمینی
tater U سیب زمینی
praties U سیب زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
ground nut U بادام زمینی
murphy U سیب زمینی
ground fire U تیر زمینی
ground forces U نیروی زمینی
ground force U نیروی زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
ground position U موقعیت زمینی
graze burst U ترکش زمینی
ground circuit U مدار زمینی
perigee U حضیض زمینی
ground control U کنترل زمینی
ground return U بازتاب زمینی
hypogean U زیر زمینی
mail gram U پست زمینی
army staff U ستاد نیروی زمینی
potato salad U سالاد سیب زمینی
hotpot U آبگوشت سیب زمینی
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
army post office U پستخانه نیروی زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
army aviator U خلبان نیروی زمینی
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
latitude band U نوار عرضی زمینی
army corps U سپاههای نیروی زمینی
mashed potatoes U پوره سیب زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
land tail U باقیمانده زمینی یکان
land carriage U بار کشی زمینی
kidney potato U سیب زمینی سرخ
asphaltum U قیر زمینی اسفالت
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
ground survey U نقشه برداری زمینی
tellurous U دارای تلوریوم زمینی
telluric U دارای تلوریوم زمینی
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
ground power unit U واحد قدرت زمینی
task group U گروه ماموریت زمینی
table water U سفره اب زیر زمینی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
geomorphic U شبیه بزمین زمینی
ground visibility U میزان دید زمینی
pignut U یکنوع بادام زمینی
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
rhizmatous U مانندساقه زیر زمینی
rootstock U ساقه زیر زمینی
hotpots U آبگوشت سیب زمینی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
groundwater U ابهای زیر زمینی
undercroft U اتاق زیر زمینی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
dower U سوراخ زیر زمینی
grounded primary U مدار ورودی زمینی
subterranean roots U ریشههای زیر زمینی
sweet potato U سیب زمینی شیرین
ground loom U دار زمینی [قالی]
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
sweet potatoes U سیب زمینی شیرین
subways U ترن زیر زمینی
subways U راه زیر زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
subway U ترن زیر زمینی
subway U راه زیر زمینی
crisp U سیب زمینی برشته
crisper U سیب زمینی برشته
crisps U سیب زمینی برشته
surveyed U نقشه برداری زمینی
surveys U نقشه برداری زمینی
potato U انواع سیب زمینی
potatoes U انواع سیب زمینی
peanut butter U خمیر بادام زمینی
landmark U علامت مشخصه زمینی
landmarks U علامت مشخصه زمینی
tumblers U ژیمناست زمینی کار
chipmunk U موش خرمای زمینی
armies U ارتش نیروی زمینی
army U ارتش نیروی زمینی
tumbler U ژیمناست زمینی کار
chipmunks U موش خرمای زمینی
gnome U جنی زیر زمینی
crispest U سیب زمینی برشته
gnomes U جنی زیر زمینی
eye U دکمه یا گره سیب زمینی
chips U سیب زمینی سرخ کرده
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
eyeing U دکمه یا گره سیب زمینی
chip U سیب زمینی سرخ کرده
heavy fire team U تیم اتشهای زمینی سنگین
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
French fries U سیب زمینی سرخ کرده
colcannon U خوراک کلم وسیب زمینی
coriolis force U اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
spuds U سیب زمینی بابیل کندن
uplink U خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
to grub the ground U ریشه های زمینی را کندن
eyes U دکمه یا گره سیب زمینی
eying U دکمه یا گره سیب زمینی
squat U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
squatted U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
squatting U بی اجازه در زمینی ساکن شدن
geocentric U دارای مرکزی در زمین زمینی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com